شعر های باران خورده ....

متن مرتبط با «اسرار غمش گفتم» در سایت شعر های باران خورده .... نوشته شده است

گفتم باید ...(محمد شیرین زاده)

  • سلام و عرض ادب و احترامخدمت دوستان عزیز و گرامیبنا به روز بودن وب سایتاز صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید با تشکر فراوان از حضورتانآیدی من در تلگرام, ...ادامه مطلب

  • گفتمش ...(هوشنگ ابتهاج)

  • سلام و عرض ادب و احترامخدمت دوستان عزیز و گرامیبنا به روز بودن وب سایتاز صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید با تشکر فراوان از حضورتانآیدی من در تلگرام, ...ادامه مطلب

  • گفتم هوای تو را داشته باشم ...(احسان عباسلو)

  •   گفتم هوای تو را داشته باشمآسمانی شدم بهاریهمیشه گرفته،همیشه بارانی....((احسان عباسلو)), ...ادامه مطلب

  • گفتم که بعد از آنهمه دلها که سوختی ...(رهی معیری)

  •     گفتم که بعد از آنهمه دلها که سوختی کس می خورد فریب تو؟! گفتا هنوز هم ... ((رهی معیری))   , ...ادامه مطلب

  • ﺍﺳﺮﺍﺭِ ﻏﻤﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ...(ﯾﻐﻤﺎﯼ جندقی)

  •     ﺍﺳﺮﺍﺭِ ﻏﻤﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺳﻮﺍﯼِ ﺟﻬﺎﻧﻢ ﮐﺮﺩ، ﺍﯾﻦ ﺭﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪن‌ها... ((ﯾﻐﻤﺎﯼ جندقی))   ,اسرار غمش گفتم در سينه نگه دارم,اسرار غمش گفتم در سينه نهان دارم,اسرار غمش گفتم ...ادامه مطلب

  • به دل گفتم زِ چشمانش بپرهیز ...(سعدی)

  •     به دل گفتم زِ چشمانش بپرهیز که هُشیاران نیاویزند با مَست ((سعدی)),به دل گفتم صبوری کن صبوری,به دل گفتم کدامین شیوه,به دل گفتم صبوري كن صبوري,به دل گفتم ز چشمانش بپرهیز,به دل گفتم,به دلم گفتم,گفتم به دل سلامی,دیشب غم دل به دل گفتم ...ادامه مطلب

  • گفتم عقب بایست!نمی خواهم ...(فاطمه اختصاری)

  •     گفتم عقب بایست!نمی خواهم! من مثل دره ای ته این راهم ما هیچ وقت،هیچ کجا با هم... با بوسه هاش بست دهانم را ((فاطمه اختصاری)), ...ادامه مطلب

  • گفتم بــه بلبلی که علاج فراق چیست ...(حزین لاهیجی)

  •     گفتم بــه بلبلی که علاج فراق چیست؟ از شاخ گل به خاک فتاد و تپید و مرد ((حزین لاهیجی)),گفتم به بلبلی که علاج فراق چیست,گفتم به بلبلی,گفتم به بلبلی که دوای فراق چیست,گفتم به بلبلی که علاج ...ادامه مطلب

  • گفتم از قصه عشقت گرهى ...(فاضل نظری)

  •     گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم به پريشانى گيسوى تو سوگند نشد خاطرات تو و دنياي مرا سوزاندند تا فراموش شود ياد تو هرچند نشد ((فاضل نظری))   , ...ادامه مطلب

  • جدا افتادم و گفتم: "به جای خویش برگردم ...(حامد یعقوبی)

  •     جدا افتادم و گفتم: "به جای خویش برگردم"​ همان بهتر به کنجِ انزوای خویش برگردم همان بهتر پلنگی باشم و در وقت جان دادن به سوی بیشه‌های آشنای خویش برگردم ((حامد یعقوبی)), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها