شعر های باران خورده ....

متن مرتبط با «توسل» در سایت شعر های باران خورده .... نوشته شده است

توسل می جویم ...(سهام الشعشاع)

  • به شب که مرا با تو آشنا کردهتوسل می جویمباشد که مرا بشنودباشد که در تمام طول بیداری با من باشدآه ای شب نزدیکروح مرا بگیر و برایش ببربه او بگواین اشتهای آن دو چشم است برای دیدن رویای توکه از آتش و لهیب حکایت می کندتو که خود زیباترین کلمات و شب هاییکیستی تو ؟امان از سستی واژگانم امان از ناتوانی امامان از برباد رفتنم در توکیستی تو ؟جهان هستی و هیچ جهانی چون تو نیستآسمان هستی و باران و شمیمتو آن صدای شب زنده داریصدای چکیدن دانه های بارانزمستان و بهارهستیشب های تابستانه هستیاز آن زمان که به تو دل دادم جهان دگرگون شدو تو بدل به خواب و رویا و بیداری من شدیامان از اشتیاقم برای توکاش بدانی با تو چگونه محو می شومو چقدر خواهم مرد اگر چشمانم در پیشگاه تو بایستنددر تلفظ نامت شهدی ست که دهانم نمی شناسدشپس هرگز بدنیا نیامده ام و هرگز نبوده ام جز بخاطر تو-((سهام الشعشاع))سودابه مهیجی-, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها