همچون رودخانه ها به جستجوی دریاحتی ژرف تر از آنهاجان من به جستجوی توستدر آن دورهاآنجا که رودهابر بستر تنهایی خویش میگریندمن نیز ناله میکنمهمچون گلسرخی زیباکه هستی خود رابر قدرت شیرین خورشید می گشایدمن نیز تمام قلبم رابرای تو باز میکنمهمچون شبنم صبحدمکه خالص و رهاسوی خورشید میرودروح من نیزرو به سوی تو داردهمچون شبنم که بر چهره ی خورشید ردی نمیگذاردمن نیز در وجود تو بی ردمرودها راه خود را می شناسندو قطرات شبنم خورشید راگل سرخ به دست خورشید خواهد شکفتاما اندوه من آیا خواهد گذشت؟پایان این راه طولانی کجاست؟آیا به تو خواهد رسید؟این راه طولانی و اندوهآیا روزی به پایان خواهد رسید؟-((کریستینا روزتی))-, ...ادامه مطلب
رودخانه ها از خیانتِ نفس گیرِ کدام دریا به بسترِ حقیرِ خانه ی ما گریخته اند؟ کدام دستِ بی شرم پرهیز را از دستهای تو ربوده است در این لحظههای شوم که عشق در سینه ات آرام آرام میمیرد روحِ کدامیک از ما برهنه میشود کدامینِ ما بینِ ماندن و رفتن و بخشیدن سکوت در هیاهوی جهنم را میگزیند . ((نیکی فیروزکوهی)), ...ادامه مطلب