شعر های باران خورده ....

نگاه کوچه سنگینهخیابونا پُر از دودهیه کم با من مداراکنبرای رفتنت زودهبهم دستاموپَس دادیمیگی سردن نمیگیریدیگه یاغی شدی حالامنو گردن نمیگیریتو این روزا بدون مندچار شک وتردیدیبهاری بودم اما تومنو پاییز می دیدیتو این راهی که بن بستهبدون من داری میرییه کم شک کن به این رفتنبری بی وقفه می میری!((الهه دهقان))-, ...ادامه مطلب

  همه ی کوچه ها را گشته امایستگاه ها، فرودگاه ها، پارک هاکافه های شلوغپاتوق های کوچکخیابان ها و میدان هاحالا منبه آسمان همنگاه نمی کنمزیرا در آنجا هم نیستیآب شده ای در چشم هامیک قطره ی پاک.خانه را هم , ...ادامه مطلب

  دوست دارم رد شدن از کوچه ی پاییز رادوست دارم این دل انگیزِ ملال انگیز راآسمان سرخ است چون جام شراب و ابرِ مستبر زمین می ریزد این پیمانه ی لبریز راخاطرات مرده سر از سینه بر می آورندتا ببینی پیش چشمت , ...ادامه مطلب

    در کوچه های بی سر و سامانی ام ولی با شعرهای من همه سامان گرفته اند ((فرامرز عرب عامری))   ,در کوچه های بیدخت,در کوچه های عشق,در کوچه های بیدگل,در کوچه های شعر گناباد,در کوچه های تنهایی,در کوچه های اصفهان,در کوچه های عشق خسرو سینایی,در کوچه های آشتی کنان,در کوچه های شعر,در کوچه های عشق فیلم ...ادامه مطلب

    از کوچه های تب زده تا پشت پنجره های خیس از اندام ورم کرده ی شب تا پاتوقِ عصرهای خیال تمام شاعرانگی ام را بر دوش باد رها ساختم تا پرواز عشق را در دیدارِ با تو پیدا کنم..... ((آرمیتا مولوی)),از کوچه های خیال تو میگذرم,از کوچه های باران,عکس از کوچه های قدیمی ...ادامه مطلب