باورکن ...(آزاد نوروزی)

ساخت وبلاگ

باورکن

دیگرهیچ مصلحتی در دروغ هایم نیست

ما دیوارها را بلندترساختیم

کوچه ها زن ها و درخت ها را

با نام های مستعار صدا می زدیم

و صورتمان را

درعکس های بزرگ با سیلی و مشت و لگد

و این آدم چقدر استخوان هایش کم طاقت است

این روزها

نام هرکس رابیاد می آورم

درمن خفه می شود

دارم خفه می شوم

بگذار همه بفهمند که به ارتفاع وجب هایی

که از تو دورم آب ازسر دهانم گذشته است

نزدیکتر بیا

گاهی یک وجب هم

خیلی چیزها را عوض می کند

مثل اصابت گلوله ای

به فاصله ی یک وجب از قلب

مثل راه رفتن به فاصله ی یک وجب

از کنار مینی در زمینهای روستای تپه کنعان

می خواهم باحرف هایم

خیابانها را وحشت زده کنم

جیغ پنجره را در بیاورم

تا زن ها سرآسیمه لباس های خیس شان را

از روی طناب به خانه ببرند

امروز

تمام انگشتانم از آتشی که پاییز

در پیراهن دختر همسایه روشن کرده بود

زرد شده اند

ما نتوانستیم

ارتفاع دیوارها

اسم های جعلی

کوچه های مستعار

هیچکدام نتوانستند

کبریت را از دستهای پاییز بگیرند.


((آزاد نوروزی))

-

شعر های باران خورده .......

ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 117 تاريخ : شنبه 29 مرداد 1401 ساعت: 14:02

خبرنامه