شعر های باران خورده ....

متن مرتبط با «نور» در سایت شعر های باران خورده .... نوشته شده است

کمی پاییزی تر ...(آریا نوری)

  • سلام و عرض ادب و احترامخدمت دوستان عزیز و گرامیبنا به روز بودن وب سایتاز صفحات دیگر هم دیدن بفرمایید با تشکر فراوان از حضورتانآیدی من در تلگرام, ...ادامه مطلب

  • پلک‌هایم انعکاسِ نور را باور نکرد ...(ارغوان وثوق انصاری )

  • پلک‌هایم انعکاسِ نور را باور نکردمرگ آمد... آن شبِ دیجور را باور نکردمست و لایعقل شدم از خمره‌هایِ مِی ، ولی...در نگاهت ، شاخه‌ی انگور را باور نکردشهر "با آغوش تو" من‌را تماشا کرده بودشهر ، حالِ مردمِ مقهور را باور نکرداز تو گفتم هر نفس با اینکه بعد از رفتنت...اعتقادم ، زهرِ چشمِ شور را باور نکرددل به دریا می‌زدم با وحشت از قُلّاب‌هاماهیِ لب‌بسته ، ظلمِ تور را باور نکردعشق را اقرار می‌کردم به اصراری و دل...اعترافاتِ منِ مجبور را باور نکردمن که مأمورم به احیا کردنِ لبخندِ توذهنِ لب‌هایت... منِ معذور را باور نکرد-((ارغوان وثوق انصاری))-, ...ادامه مطلب

  • فرو می ریزم ...(آزاد نوروزى)

  • فرو می ریزمبه درون خودماز خزیدن کسی در من از بیرونو ریختنمباصدای چق چق تسبیح چوبی تودرتکرار ذکرهای شبانه اتهی من لولیده در خودمما برای فرشته شدن کمی زیادی آدمیماین رودهای خشکیدهباسنگلاخهای عبوسشاز نگاه آنگاه تو درچشمان من بجا مانده استکنار همین آتشدر دودهایی که از آوازهای تو بلند می شدبه پایکوبیدن خود رابه رقص در آمدمو فرو چکیدم به تو از دانه های تسبیحمن در تو به خیابان سرایت می کنمو فرداهرکس از اینجا بگذردبه این شعر واگیر مبتلا می شود.((آزاد نوروزى)), ...ادامه مطلب

  • باورکن ...(آزاد نوروزی)

  • باورکندیگرهیچ مصلحتی در دروغ هایم نیستما دیوارها را بلندترساختیمکوچه ها زن ها و درخت ها رابا نام های مستعار صدا می زدیمو صورتمان رادرعکس های بزرگ با سیلی و مشت و لگدو این آدم چقدر استخوان هایش کم طاقت استاین روزهانام هرکس رابیاد می آورمدرمن خفه می شوددارم خفه می شومبگذار همه بفهمند که به ارتفاع وجب هاییکه از تو دورم آب ازسر دهانم گذشته استنزدیکتر بیاگاهی یک وجب همخیلی چیزها را عوض می کندمثل اصابت گلوله ایبه فاصله ی یک وجب از قلبمثل راه رفتن به فاصله ی یک وجباز کنار مینی در زمینهای روستای تپه کنعانمی خواهم باحرف هایمخیابانها را وحشت زده کنمجیغ پنجره را در بیاورمتا زن ها سرآسیمه لباس های خیس شان رااز روی طناب به خانه ببرندامروزتمام انگشتانم از آتشی که پاییزدر پیراهن دختر همسایه روشن کرده بودزرد شده اندما نتوانستیمارتفاع دیوارهااسم های جعلیکوچه های مستعارهیچکدام نتوانستندکبریت را از دستهای پاییز بگیرند.((آزاد نوروزی))-, ...ادامه مطلب

  • چشم هایم را می بندم ...(آزاد نوروزی)

  •   چشم هایم را می بندمتا صدایم بزنیدهبیستسیچهلتو نیستیو مندهبیستسیباورت می شود؟من سی ساله شده اموچنان چشمهایم را بسته امکه دیگرهیچکسپیدایم نخواهدکرد.((آزاد نوروزی))https://telegram.me/sherebarankhorde, ...ادامه مطلب

  • آیینهٔ نورست رخ یار امشب ...(هلالی جغتایی)

  •   آیینهٔ نورست رخ یار امشبای مه، بنشین در پس دیوار امشبای مهر بپوش روی خود را در ابرای صبح، دم خویش نگه دار امشب((هلالی جغتایی)), ...ادامه مطلب

  • عشق به من می آموزد که عشق نورزم ...(محمود درویش)

  • اینستاگرام شعر های باران خوردهmohammad.shirinzadehکانال شعر باران خورده در تلگرامtelegram.me/sherebarankhordeآیدی من در تلگرام@mohammadshirinzade♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥سلام و درود خدمت شما دوستانبه شعر باران خورده خوش اومدیدپروفایلم فعال استبنا به روز بودن وب سایتاز صفحات دیگر هم دیدن کنیددر قسمت پایین وبمط, ...ادامه مطلب

  • آنچه در يك كارگر فرای سخنوری و لفّاظی ...(پیر پائولو پازولينی)

  •   آنچه در يك كارگر فرای سخنوری و لفّاظی، اصيل باقی می‌ماند، جسمانيت او، صدا و بدن اوست. بدن: اين سرزمينی كه تاكنون مستعمره و مقهور هيچ قدرتی نبوده است. ((پیر پائولو پازولينی))   ,آنچه يك شهردار بايد بداند,آنچه يك دختر بايد بداند,آنچه يك مهندس برق بايد بداند ...ادامه مطلب

  • عشق تو برای من ...(منوره سادات نمایی)

  •     عشق تو برای من مثل خانه است؛ هر کجا بروم به آن باز می گردم ((منوره سادات نمایی))   ,عشق تو برای من مقدسه ...ادامه مطلب

  • از تو محرومم و ...(شهلا نوربخش)

  •     از تو محرومم و ام اهنوز چشمانت خيره بر كتاب خيال تنهايي دلم را ورق ميزند ((شهلا نوربخش)),از تو کجا گریزم,از تو دلگیرم,از توابع اصفهان,از تولد تا 5 سالگی,از توابع قزوین,از تو ممنونم نکردی جوابم,از توابع کاشان,از توابع تهران,از تولید تا مزه,ازتوبه یک اشاره ...ادامه مطلب

  • ای نور خدا در نظر از روی تو ما را ...(هلالی جغتایی)

  •   ای نور خدا در نظر از روی تو ما را بگذار که در روی تو ببینیم خدا را تا نکهت جان‌بخش تو همراه صبا شد خاصیت عیسی‌ست دم باد صبا را هر چند که در راه تو خوبان همه خاکند حیف است که بر خاک نهی آن کف پا را پیش تو دعا گفتم و دشنام شنیدم هرگز اثری بهتر از این نیست دعا را می‌خواستم آسوده به کنجی بنشینم بالای تو ناگاه برانگیخت بلا را آن روز که تعلیم تو می‌کرد معلم بر لوح تو ننوشت مگر حرف وفا را؟ گر یار کند میل، هلالی، عجبی نیست شاهان چه عجب گر بنوازند گدار را؟ ((هلالی جغتایی)),ای نور خداوند مبین در ظلمات,بسم الله ای نور خدا,السلام ای وادی نور خدا ...ادامه مطلب

  • خب همه آدمها یک نقطه ضعف دارند ...( آريا نورى)

  •   خب همه آدمها یک نقطه ضعف دارند مثلا من که در جغرافی چیزی بارم نبود "گمت کردم" یا تو که تاریخ ات خوب نبود فراموشم کردی ((آريا نورى)), ...ادامه مطلب

  • تو یک آمدن ...(نرگس نوروزپور)

  •     تو یک آمدن به لحظه های من بدهکاری ((نرگس نوروزپور)), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها