درگیر ِ اولین قرارمی اُفتی از دست های دلمچشم هاخواب ِ ابریشمیدیدار راقلم می گیرندپیراهنم عطر ِ یاس رااز اولین سپیده ی لب هایتتاراج می بردو گلوی نازکمشوق ِ بودنت را جیغ می کشدو تو عمیق تربه قلبم می چسبیو من به اولین قرار ِ نگاهمسَرَک می کشمشعر می شومباز هم تواز میان ِ واژه ها می باری, ...ادامه مطلب
قرار زندگیاز بی قراری استچون بوسه ای و زمزمه ای و کبوتری ...((شفیعی کدکنی)) , ...ادامه مطلب
با آمدنت, قرار, دل ها آمد محبوبترین نگار دل ها آمد این نور محمد است و فجر صادق با عطر دو گل بهار دل ها آمد (( محمود, ژولیده,)), ...ادامه مطلب
اینستاگرام شعر های باران خوردهmohammad.shirinzadehکانال شعر باران خورده در تلگرامtelegram.me/sherebarankhordeآیدی من در تلگرام@mohammadshirinzade♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥سلام و درود خدمت شما دوستانبه شعر باران خورده خوش اومدیدپروفایلم فعال استبنا به روز بودن وب سایتاز صفحات دیگر هم دیدن کنیددر قسمت پایین وبمطالب قدیمی ترپیروز و موفق باشیدشاعر بارانی(محمد شیرین زاده)♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥سپاسگزارمسپاسگزارم بارانکه تا خانه همراهی ام کردیتا ندانمچه تنها هستم ...((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥چگونهبه گل سرخی کهدر دستانممنتظر توستبگویم :" رفته ای !"((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥چشمانتهمه ی آن چیزی بودکه تا امروزاز شعرنمی دانستم...((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥فردا که بر آید آفتابچه کس تو رابه بوسه ی گرمیمی کند هشیار ...؟((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥چه تنهاستباراندر ازدحام چتر ها ...((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥کاش گل سرخی بودمبر شاخهبا اشتیاق نفس هایتمی مردم ...((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥بارانبرای چه می باردوقتی همهبا خود چتر دارندمن برای چهبیادت هستموقتی تو گفتی:فراموشم کرده ای ...((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥تو آن سو موهایت را می بافیمن این سورویاهایم راچه تفاهم غم انگیزی ...((محمد شیرین زاده))♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥از بارانبوی نمش می مانداز توخاطره هایت ...((محمد شیرین زاده)), ...ادامه مطلب
من وجود ندارم که جهان را تحت تاثیر قرار دهم وجود دارم که زندگیم را به شیوه ای بگذرانم که مرا شادمان سازد ((ریچارد باخ)) , ...ادامه مطلب
آخر قرارِ زلفِ تو با ما، چنین نبود ای مایه قرارِ دلِ بی قرارِ من... ((شهریار)) ,آخر قرار زلف تو,آخر قرار زلف تو با ما ...ادامه مطلب
قرارمان اول پائیز کنار خیمه مادر بزرگ دیوانگی با تو خشم قبیله با من ! ((نسرین بهجتی)) , ...ادامه مطلب
بی قراری بخش عظیمی از عاشقی بود که دچارش شدیم ! من گمان می کنم ھمه ی عمر ما را ترس از آیندہ تباہ کرد ! مگر نه اینکه عشق در کنارت بود و از فردای بی او ترسیدی ؟ مگر نه اینکه دست در دستانش ، از روزھای بی او لرزیدی ؟ آنقدر فکر کردیم و ترسیدیم و لرزیدیم نه چیزی از دستانش فہمیدیم و نه از گرمای آغوشش ... برای بعضی ھا فرداھا چه زود آمد و برای بعضی دیگر ... بگذریم ، من ھنوز ھم سکوت را عمیق دوست می دارم ... ((شادی شیخ رضایی)), ...ادامه مطلب