تکه ای خورشید ...(رضا حدادیان)

ساخت وبلاگ

img_20230819_022032_099_u9ij.jpg

1

تکه ای خورشید

در گلو داشت

لب که می گشود

آواز آفتاب

می پیچید در آسمان.

۲_


دست بر شانه ی تبر گذاشت

و خم به اَبرو نیاورد

درختِ زخمی.

۳_

دلم گریست

وقتی دیدم

که چگونه به بهایی ناچیز

هم آغوش مرداب می شود

نیلوفر


((رضا حدادیان))


برچسب ها: رضا حدادیان , شعر شکوفه , شعر کوتاه , اشعار رضا حدادیان

شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 64 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 19:22

خبرنامه