درمن باران اندوه ...(افسانه توکلی)

ساخت وبلاگ

 

 

درمن و باران و اندوه و

به مقیاس یک شهر نه چندان بزرگ

درجنگلی که

درختانش راکشته اند

وتنومندترین درختش را

به کآرخآنه چوب بری می برند

بگو چگونه

زمزمه گنجشکها

لآی کاغذهافراموش نشود

درد

صدای افتادن درختی است

که درمن تمام نمی شود

صدای سوختن شاخه ای است

که درمن خآموش نمی شود


(( افسانه و توکلی و))

شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 288 تاريخ : جمعه 7 دی 1397 ساعت: 22:11

خبرنامه