پلکهایم انعکاسِ نور را باور نکردمرگ آمد... آن شبِ دیجور را باور نکردمست و لایعقل شدم از خمرههایِ مِی ، ولی...در نگاهت ، شاخهی انگور را باور نکردشهر "با آغوش تو" منرا تماشا کرده بودشهر ، حالِ مردمِ مقهور را باور نکرداز تو گفتم هر نفس با اینکه بعد از رفتنت...اعتقادم ، زهرِ چشمِ شور را باور نکرددل به دریا میزدم با وحشت از قُلّابهاماهیِ لببسته ، ظلمِ تور را باور نکردعشق را اقرار میکردم به اصراری و دل...اعترافاتِ منِ مجبور را باور نکردمن که مأمورم به احیا کردنِ لبخندِ توذهنِ لبهایت... منِ معذور را باور نکرد-((ارغوان وثوق انصاری))-, ...ادامه مطلب
داد و بیداد نکردم که در اندیشه ی من مرد آن است که غم را به گلو می ریزد آخرین مرحله ی اوج فرو ریختن است مثل فواره که در اوج فرو می ریزد ((یاسر قنبرلو)) , ...ادامه مطلب
از تو که می نویسم به واژههایِ خودم، حسودی میکنم .. ! ((افشین صالحی)) ,از تو که حرف میزنم,از تو دلگیرم که نیستی کنارم,از تو ممنونم که نکردی جوابم,الغیاث از تو که,از تو دلگیرم که نیستی,از تو ممنونم که دوستت دارم,از تو دلگیرم که نیستی کنارم متن,از تو چه پنهون که شبا,از وقتی که تو رفتی,از روزی که تو رفتی ...ادامه مطلب
از تو محرومم و ام اهنوز چشمانت خيره بر كتاب خيال تنهايي دلم را ورق ميزند ((شهلا نوربخش)),از تو کجا گریزم,از تو دلگیرم,از توابع اصفهان,از تولد تا 5 سالگی,از توابع قزوین,از تو ممنونم نکردی جوابم,از توابع کاشان,از توابع تهران,از تولید تا مزه,ازتوبه یک اشاره ...ادامه مطلب
گر چه تنت را هنوز لمس نکرده تنم بوی تو را می دهد هر نخ پیراهنم در رگ من جای خون، می دود اکنون جنون چون که معطر به توست، هر چه نفس می زنم! هم، همه ام سوختند، هم همه را سوختم خرمن در آتشم، آتش در خرمنم در خودم آتش زدم غافل از اینکه کنون من توام و اوفتاد خون تو بر گردنم فاصله ی عشق و مرگ، طی شده با پای من گر نپذیری تو، نیست طاقت برگشتنم پشت در دوستی " کیستی؟ " از من مپرس پیش تو من کیستم؟ تا که بگویم " منم "؟!.. ((غلامرضا طریقی)) , ...ادامه مطلب
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر ... به غیر گریه که آنهم به اختیارم نیست ... ((شهریار)) ,من اختیار نکردم پس از تو یار دگر,من اختیار نکردم پس از تو ...ادامه مطلب