گر چه تنت را هنوز لمس نکرده تنم
بوی تو را می دهد هر نخ پیراهنم
در رگ من جای خون، می دود اکنون جنون
چون که معطر به توست، هر چه نفس می زنم!
هم، همه ام سوختند، هم همه را سوختم
خرمن در آتشم، آتش در خرمنم
در خودم آتش زدم غافل از اینکه کنون
من توام و اوفتاد خون تو بر گردنم
فاصله ی عشق و مرگ، طی شده با پای من
گر نپذیری تو، نیست طاقت برگشتنم
پشت در دوستی " کیستی؟ " از من مپرس
پیش تو من کیستم؟ تا که بگویم " منم "؟!..
((غلامرضا طریقی))
شعر های باران خورده .......
برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 142