گیجم ...(مرضیه برمال)

ساخت وبلاگ

گیجم

از وخامت اشک

از آغشتگی کفن به عطر کافور

از پاشیدگی جگرم

روی نمک

که زخم می کند

کلمه های مبهوت را

به طلوع بینایی از عینکت

من کفم مانده بر دهان ساحل

و توی کف

حوصله ی مصروعم سر می رود

از قیقاج راه راه قابلمه

از قلب قرمز قوری

از قشنگ ترین سرریزی

که فنجان می شود روی میز

از قهوه ی ننوشیده با تو

که من با توام

با تو

با تو که جای خالی انگشتانت لای دستم شناور است

حرف تازه ای بگو

از گشنیز...

از نیز...

که می پیچد عطرش در مشام آشپزخانه

و تو

تاکی پیچان

به نواحی دور اندامم

که انگور می ریزی در خمره ها

از گور بر می خیزم

پس از هزار سال

از گوشه ی جگرم

میان قبله و دل

رو به دل سوگند می خورم:

من با توام

با تو

بنوشانم از خمره

پس از هبوط این لحظه های مصروع

کف کرده بر دهان ساحل.


((مرضیه برمال))

-

شعر های باران خورده .......

ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 10 شهريور 1401 ساعت: 15:15

خبرنامه