درمن و باران و اندوه و
به مقیاس یک شهر نه چندان بزرگ
درجنگلی که
درختانش راکشته اند
وتنومندترین درختش را
به کآرخآنه چوب بری می برند
بگو چگونه
زمزمه گنجشکها
لآی کاغذهافراموش نشود
درد
صدای افتادن درختی است
که درمن تمام نمی شود
صدای سوختن شاخه ای است
که درمن خآموش نمی شود
(( افسانه و توکلی و))
برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 287