گرچه می‌بافند بهرِ شيرها زنجيرها ...(اخوان ثالث)

ساخت وبلاگ

 

 

گرچه می‌بافند بهرِ شيرها زنجيرها

بگسلند آخر همه زنجيرها را شيرها


اين دليرانِ نكو با بد چه جنگی می‌كنند

همچو جنگِ شيرها با تير و با شمشيرها


تيرهاشان باد يارب، كاری و دشمن‌فكن

سينه‌هاشان ايمن از آسيبِ تيغ و تيرها


چهره‌هاشان پيش از شهادت ديده‌ام، هم بعد از آن

بود خشم‌آلود و آنگه راحت آن تصويرها


اين شهيدان نامشان تا جاودان پاينده است

زيرها بس گر زِبَر گردد، زِبَرها زيرها


نامشان چون تاجِ فخری بر سرِ اين كشور است

خامه‌ زرّين نويسد اين به خطّ ميرها


خيره سازد چشم گردون را فروغ فخرشان

می‌گذارد بر زمينِ زنده هم تأثيرها


ای دليرانِ وطن، با «زنده باد ايران» به پيش!

شورِ ايمانْتان فزونتر باد و زور از شيرها


گرچه من مَزْدُشتِيمَ، امّا به زندان نيز هم

می‌گرفتم وجد و حال از شورِ اين تكبيرها


عنترك صدّام را با دار و دسته‌ بُزدلش

بر فرازِ دار رقصانيم، با زنجيرها


روستا و شهر و باغ و خانه ويران می‌كنند

روبهان، وانگه گريزند از نبرد شيرها


سنگدل شيرند و تضعيفِ جوانان كارشان

ريشه‌شان از خاك بركن، يا رب از آن زيرها


خاكِ خود را پس بگيريد، اي دليرانِ وطن

از جهانخوارانِ غرب و شرق و اين اكبيرها


اين دغل دو نانِ دشمن را برانيد از وطن

با قوي‌تر رزم‌ها و برترين‌ها تدبيرها


ملكِ خوزستان و ديگر جای‌ها گر شد خراب

باز آبادان شود، با بهترين تعميرها


اي جوانان، فتحِ فرجامين بود آنِ شما

می‌خورم سوگند بر پيغمبران و پيرها


اين شهيدان، زخميان را بيند آيا آسمان؟

كر شود گوشِ زمين از صيحه‌ی آژيرها


غم مخور «امّيد» بي‌شك بِگُسلد آخر زهم

گرچه مي‌بافند بهرِ شيرها زنجيرها


((اخوان ثالث))

شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 283 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 21:04

خبرنامه