نام من عشق است آیــا می‌شناسیدم ...(حسین منزوی)

ساخت وبلاگ

نام من عشق است آیــا می‌شناسیدم؟

زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌شناسیدم؟

بـــا شما طی‌کـــــرده‌ام راه درازی را

خسته هستم -خسته- آیا می‌شناسیدم؟

راه ششصدســاله‌ای از دفتر "حــافظ "

تا غزل‌های شما، ها! می‌شناسیدم؟

این زمانم گــــرچه ابر تیره پوشیده‌است

من همان خورشیدم اما، می‌شناسیدم

پای ره وارش شکسته سنگلاخ دهر

اینک این افتاده از پا، می‌شناسیدم

می‌شناسد چشم‌هایم چهره‌هاتان را

همچنانی که شماها می‌شناسیدم

اینچنین بیگــــانه از من رو مگردانید

در مبندیدم به حاشا!، می‌شناسیدم!

من همان دریایتان ای رهروان عشق

رودهای رو به دریـــا! می‌شنـاسیدم

اصل من بــــودم , بهــانه بود و فرعی بود

عشق"قیس"و حسن"لیلا" می‌شناسیدم؟

در کف "فرهـاد" تیشه من نهادم، من!

من بریدم "بیستون" را می‌شناسیدم

مسخ کرده چهره‌ام را گرچه این ایام

با همین دیدار حتی می‌شنـاسیدم

من همانم, آَشنــای سال‌هـای دور

رفته‌ام از یادتان!؟ یا می‌شناسیدم!؟


((حسین منزوی))


برچسب ها: حسین منزوی , عکس های حسین منزوی , غزلسرا , غزل معاصر

شعر های باران خورده .......
ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 0:22

خبرنامه