مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی ...(جهان ملک خاتون)

ساخت وبلاگ

مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی

زان روی که درد دل ما را تو دوایی

جانی و جهان ای بت منظور خدا را

زین بیش مکن از من دلخسته جدایی

با این همه خوبی و لطافت که تو داری

عیبت همه اینست که بی مهر و وفایی

هرچند که از شدّت ایام زبونم

باشد که به فریاد رسد لطف خدایی

هرچند تو را وعده کج هست نگارا

باشد که چو سرو از در ما راست درآیی

آخر تو بدین قامت و بالای صنوبر

تا چند دل از خلق جهانی بربایی

حدّیست جفا را و ز حد رفت خدا را

بر جان من خسته جفا چند نمایی

-
((جهان ملک خاتون))

-

شعر های باران خورده .......

ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 4 دی 1401 ساعت: 6:15

خبرنامه