شعر کردم غم سنگینش را
نی لبک از تبِ دریا می خواند
پری کوچک غمگینش را
از صدای قدم کوچه گریست
فصلِ سرد و زن تنهای غریب
راز خوشبختی و این باد عجیب
چادر مادر و این ورد فریب
باغچه و دست نجیب خاک و
یک سبد غنچه کنار " دیوار "
"سبز خواهد شد" بی باغ تنت
چون "اسیر" قفسی بی دیدار
بی تو در حسرت یک شعر بلند
شب آشفته ی من بی جان است
نیستی حال دلم بارانی ست
غزلت همهمه ای گریان است
شعر های باران خورده ....... برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 38