حسرت نشانه ای از تو
نشانی از تو
میان دو چشم ام
که تمام زن های شهر از آن می گذرند
و لمس دست هایت
وقتی شرم و نمور
نور را هم از خود عبور می دهند
چشمهایت خواهران گیلاس اند
در باغچه ی خانه ی پدری
آنگاه که تنهایی ام را می نوازند
همواره دنبال تو هستم
مثل کودکی که مادرش را
در هیاهوی شهر گم کرده باشد
هیچ بهاری
به زیبایی زنانگی تو نیست
یا به طراوت ات
میان دود و اندوه خیابان ها
تو خلاف پازل
همیشه کاملی
من هر شب
در سیاهی می چینمت و تو
مثل ستاره
به تاریکی هایم سپیدی میبخشی!!
-
شعر های باران خورده ....... برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 189