از لحظه ی دیدار تو یک چیز مرا کشت
چشمان تو از آن طرف میز مرا کشت
یک سو غم تنهایی و یک سو غم دیروز
از هر طرفی حال غم انگیز مرا کشت
از زندگی ام سیرم و بی فایده اینجا
در عشق تو در جا زدنم نیز مرا کشت
از روز خداحافظی ات خاطره ای نیست
بعد از تو فقط خِش خِش پاییز مرا کشت
گفتند فقط چاره ی درمان من این است :
«دوری کنم از عشق تو» ، «پرهیز» مرا کشت!
-
((سعید شعبان زاده))
-
شعر های باران خورده .......ما را در سایت شعر های باران خورده .... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : am-bibakd بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 29 اسفند 1401 ساعت: 14:23